كريمي مشاور بيمه

كريمي مشاور بيمه

    

صفحه اصلي | آرشيو وبلاگ | تماس با ما
۶ اسفند ۱۳۹۸
داستان كوتاه آموزنده

ناداني رو به خردمندي كرد و گفت فلان شخص، ثروتمندترين مرد شهر است. بايد از او آموخت و گراميش داشت. خردمند خنديد و گفت: فلاني كيسه اش را از پول انباشته آنگاه تو اينجا با جيب خالي بر او مي بالي و از من مي خواهي همچون تو باشم؟ نادان گفت: خوب گراميش مدار، بزودي از گرسنگي خواهي مرد. خردمند خنديد و از او دور شد. از گردش روزگار مرد ثروتمند در كام دزدان افتاد و آنچه داشت از كف بداد و دزدان كامروا شدند. چون چندي گذشت همان نادان رو به خردمند كرد و گفت: فلان دزد بسيار قدرتمند است بايد همچون او شكست ناپذير بود. خردمند باز بر او خنديد. فردا دزد به چنگال سربازان فرمانرواي اسير شده، برهنه اش نموده و در ميدان شهر شلاقش مي زدند كه خردمند ديد نادان با شگفتي اين ماجرا را مي بيند. دست بر شانه اش گذاشت و گفت: عجب قهرمان هايي داري، هر يك چه زود سرنگون مي شوند. نادان گفت: قهرمان هاي تو هم به خواري مي افتند. خردمند خنديد و گفت: قهرمانان من در ظرف انديشه تو جاي نمي گيرند، همين جا بمان و شلاق خوردن آن كه گراميش مي داشتي را ببين و با خنده از او دور شد.

 

آرشيو نظرات (0)

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :
 
 

 


معرفي وبلاگ

ابوالقاسم كريمي:مشاور شركت بيمه پارسيان



فهرست اصلي

صفحه نخست
پست الكترونيك
آرشيو مطالب
افزودن به علاقه مندي ها
صفحه خانگي
 


آرشيو موضوعي

موضوعي ثبت نشده است


آرشيو ارسال ها

اسفند ۱۳۹۸
بهمن ۱۳۹۸


پيوند ها

خريد اپل ايدي به سيب
طراحي سايت
سئو
توليد محتوا
ساخت وبلاگ





 



[ ساخت وبلاگ ]